سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و شهادت حضرت امام رضا علیه‌السلام

شاعر : سعید توفیقی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن
قالب شعر : ترکیب بند

ای ضـامن آهـو؛ هـمۀ بـود و نـبـودم            قربان تو و لطف و عطای تو وجودم
جان می‌دهم آقا! عوضش عشق عطا کن            در معامـله‌ای یک طرفه طالب سودم


در بـیـن مـحــبـان تـو آلــوده تــریـنـم            شرمنـده از ایـنم که مـطـیع تو نبـودم

گه گاه تو را دیدم و نشناختم ای وای            صد حیف که آغوش برایت نگـشودم
گاهی به سر سـفـره کـنار تو نـشـیـنم            هـمراه تو ای شـاه غـذا مـیـل نـمـودم

یا فاطمه می‌گویم و این اذن دخول است            راهـم بده من سـیـنـه‌زن یـاس کـبـودم
گـفـتم به شما شیـعـه اثـنی عـشرم، نه            از کـودکی‌ام گـریـه کن جـدّ تو بـودم

در صحن دو چشم من از آن روز که وا شد
با گریه و با اشک حـسـیـنـیـه بـنا شد
ای حضرت سلطان بنگر
حال گدا را            از من بخر این ناله و این اشک و بکا را
پـر بـاز نـکـردی و کـرم لا اقـل آقــا            وا کن به روی من یکی از پنجره‌ها را
ای دست شفا بخشی تو پنجـره فـولاد            انگار مسیح از تو گرفته است شفا را
این نقـطۀ پایـان محـرم، صفر ماست            امـضا بـنـمـا تـذکـرۀ کـرب و بـلا را
امروز، دو مـاه است عـزادار شمائیم           
سخت است در آریم ز تن رخت عزا را
در روز سیه پوشی مان مادرمان بست            با دست خودش دگـمـۀ پیراهـن ما را
امـروز
ولـی نیـست تـوقـع که بـیـایـد            باید که کـند دفـع خـطر شیـر خـدا را
جز اشک ندارم به کفم، شاید همین اشک            خـامــوش کـنـد دامـن اُمُّ الـنّـجـبــا را
امروز که از زهر، ز پا تا سرتان سوخت
انگار دوباره، پسِ در مادرتان سوخت
تـو آمـدی و بـود عـبـا بـر سـرت آقـا            خـون بود سـفـیـدی دو چـشم ترت آقا
وقتی به
روی خاک نشـستی به گمانم            شـد زنـده تـو را خـاطـرۀ مـادرت آقا
ای لالـۀ شـاداب گــلـسـتــان امــامـت            دست چه کسی کرد تو را پرپرت آقا

این کیست امامه به سرش نیست؟ جواد است            از راه دراز آمــده تــاج ســرت آقـــا
شـد
مـوقـع تـحـویـل امـانـات امـامـت            دادی به پـسـر خـاتـم انـگـشـتـرت آقا
صد شکر سر تو به روی دامن او بود            وقـتی که کـشـیـدی نـفـس آخـرت آقـا
چشم تو به ره ماند و نیامد به کنارت            در موقـع جان دادن تو
خـواهـرت آقا
تشییع شدی لیک نه در
زیر سم اسب            گل بود که می‌ریخت روی پیکرت آقا
کِی با لب تشته سرت از پشت بریدند؟
آیا پی انگـشـترت، انگـشت بـریـدند؟

نقد و بررسی

داستان پناه بردن آهو به امام رضا از دست صیاد و ضمانت آن حضرت در نزد صیاد تا رفتن و برگشتن آهو و ... در منابع روایی ما نیامده است؛ لیکن داستان های مشابهی با کمی تفاوت در مورد پیامبر اکرم در صفحه ۸۱ کتاب اعلام الوری طبرسی و در خصوص امام سجاد در صفحات ۳۲۴ کتاب اثبات الوصیله مسعودی و ۲۶۱ جلد ۱ کتاب الخرائج والجرائح قطب راوندی و در خصوص امام صادق در صفحات ۳۷۰ کتاب بصائر الدرجات شیخ صفار و ۱۱۲ جلد ۴۷ بحارالانوار علامه مجلسی نقل شده است که به نظر می آید داستان ساخته شده برای امام رضا ترکیبی از این چند روایت باشد البته ابن حماد از شعرای قرن چهارم در یکی از ابیات قصیده اش اشاره به ضمانت امام رضا از آهو کرده است و ابن شهر آشوب نیز این شعر را در کتاب مناقبش نقل کرده است که این نیز سند روایی محسوب نمی شود دانشنامه امام رضا ج ۱ ص ۲۰۲



ای ضـامن آهـو؛ هـمۀ بـود و نـبـودم            قربان تو و لطف و عطای تو وجودم